English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4597 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sunlike U مانند افتاب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
solarium U اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد
solariums U اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد
heliograph U گراورسازی بانور افتاب دستگاه عکسبرداری از افتاب مخابره بوسیله نور خورشید
bushbaby U گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
bushbabies U گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
fossiliferous U فسیل مانند سنگواره مانند
lamellate U لایه مانند ورقه مانند
sunniest U افتاب رو
photosphere U افتاب
sunnier U افتاب رو
dislocates U افتاب
dislocating U افتاب
queen's weather U افتاب
dislocate U افتاب
sunned U افتاب
sunning U افتاب
suns U افتاب
sunless U بی افتاب
sun U افتاب
sunshine U افتاب
subsolar U در فل افتاب
sunny U افتاب رو
patent to the sun U افتاب رو
heliophilous U افتاب دوست
sundials U شاخص افتاب
sun dried U در افتاب خشکانیده
sundial U شاخص افتاب
streamer U تیغ افتاب
visard U افتاب گردان
streamers U تیغ افتاب
basking U افتاب خوردن
basked U افتاب خوردن
sunstroke U افتاب زدگی
sunburn U افتاب زدگی
bask U افتاب خوردن
sunward U سوی افتاب
visorless U بی افتاب گردان
visor U افتاب گردان
visors U افتاب گردان
heliotrope U افتاب گرای
heliotrope U گل افتاب پرست
heliotherapy U معالجه با افتاب
heliosis U افتاب زدگی
heliologist U افتاب شناس
sun worshipper U افتاب پرست
heliolatrous U افتاب پرست
heliograph U افتاب نگار
helianthus U گل افتاب گردان
helianthemum U افتاب چرخ
heliotropism U افتاب گرایی
weather beaten U افتاب زده
german giant swing U افتاب شکسته
giant circle U افتاب شکسته
vizor U افتاب گردان
giant swing U افتاب یا مهتاب
sunbeams U تیغ افتاب
sunbeams U پرتو افتاب
sunbeam U تیغ افتاب
sunbeam U پرتو افتاب
sun burn U افتاب زدگی
girasol U گل افتاب پرست
girasole U گل افتاب پرست
sun beam U پرتو افتاب
helianthemum U چرخ افتاب
cockshut U غروب افتاب
sunshine recorder U افتاب سنج
sunrise U طلوع افتاب
roman candle U افتاب مهتاب
sunflowers U گل افتاب گردان
sunflower U گل افتاب گردان
sunrises U طلوع افتاب
dry in the sun U خشکاندن در افتاب
eclipse of sun U افتاب گرفتگی
sunbath U حمام افتاب
p of the sun U نیش افتاب
solarism U افسانههای افتاب
broiling sun U افتاب سوزان
solarization U تابش افتاب
sunshiny U افتاب گیر
sunup U طلوع افتاب
sunlight U نور افتاب
sunshine U تابش افتاب
sunshine U نور افتاب
daisies U گل افتاب گردان
sunsets U غروب افتاب
sunshades U افتاب گردان
sunshade U افتاب گردان
sunstruck U افتاب زده
chamaeleon U افتاب پرست
chamaeleontis U افتاب پرست
p of the sun U طلوع افتاب
dawns U طلوع افتاب
sun worship U افتاب پرستی
dawned U طلوع افتاب
dawn U طلوع افتاب
turnsole U گل افتاب گردان
sunbaked U افتاب پخته
daisy U گل افتاب گردان
patent to the sun U افتاب گیر
sun struck U افتاب زده
dawning U طلوع افتاب
basks U افتاب خوردن
sung hat U کلاه افتاب گیر
sun dial U افتاب نما مقنطره
sunshiny U منور از نور افتاب
solarize U درمعرض افتاب قراردادن
sunflowers U گیاه افتاب گرا
bask U حمام افتاب گرفتن
sunbathed U حمام افتاب گرفتن
sunbathes U حمام افتاب گرفتن
sunbathing U حمام افتاب گرفتن
side screen U چادر افتاب گیر
helianthus U روزگردک جنس گل افتاب
sunbathe U حمام افتاب گرفتن
under the sun U در جهان در زیر افتاب
basks U حمام افتاب گرفتن
sunlit U روشن از فروغ افتاب
basked U حمام افتاب گرفتن
sun hat U کلاه افتاب گیر
solisequous U تابع گردش افتاب
peeping U نیش افتاب روزنه
peeped U نیش افتاب روزنه
peep U نیش افتاب روزنه
to take the sun U افتاب بخود دادن
basking U حمام افتاب گرفتن
sunburn U افتاب سوخته کردن
sunflower U گیاه افتاب گرا
sunbaked U حرارت افتاب دیده
peeps U نیش افتاب روزنه
to sun one self U خودرا افتاب دادن
insolate U در معرض افتاب گذاشتن
sunbaked U در افتاب خشک شده
tannage U قهوهای در اثر اشعه افتاب
sun U درمعرض افتاب قرار دادن
sunned U درمعرض افتاب قرار دادن
suns U درمعرض افتاب قرار دادن
ra U خدای افتاب مصریان قدیم
sunrises U طلوع خورشید تیغ افتاب
parch U تفتیدن افتاب سوخته کردن
sunrise U طلوع خورشید تیغ افتاب
sun deck U عرشه افتاب گیر کشتی
sun disk U صفحه بالدارمظهر خدای افتاب
fire opal U گل افتاب گردان عین الشمس
parches U تفتیدن افتاب سوخته کردن
heliotrope U گل افتاب گردان ارغوانی روشن
sunning U درمعرض افتاب قرار دادن
insolation U در مقابل اشعه افتاب قراردادن
helioscope U دوربین افتاب بینی خورشیدبین
heliograph U دستگاهی که افتاب را اندازه میگیرد
solar orientation U تعیین موقعیت نسبت به افتاب
dog watch U پلیس یا نگهبان عصر و غروب افتاب
heliotropic U رشدکننده تحت تاثیرافتاب افتاب گرد
solarize U زیاد در افتاب ماندن وخراب شدن
cosmical U برابرباخورشید- مصادف باطلوع وغروب افتاب
sunlight U تابش افتاب انعکاس نور خورشید
apollo U خدای افتاب وزیبایی و شعر و موسیقی
the sun had parched his skin U افتاب پوست تنش را سوزانده بود
adjustable wheel U چرخ تنظیم پذیر [مانند بلندی] [چرخ تطبیق پذیر] [مانند نوع جاده]
sticky wicket U زمین بازی خیس که در افتاب خشک میشود
stockfish U ماهی روغن و امثال ان که در افتاب خشک شده
suntans U قهوهای شدن پوست بدن دراثر افتاب
tan U باحمام افتاب پوست بدن راقهوهای کردن
suntan U قهوهای شدن پوست بدن دراثر افتاب
sunfast U محو نشدنی در اثر نور افتاب رنگ ثابت
the sun is near setting U افتاب نزدیک بغروب کردن یانزدیک است غروب کند
biltong U گوشت خرد کرده ونمک زده خشک شده در افتاب
havelock U روکلاهی سفیدی که پشت گردن را نیز از افتاب محفوظ میدارد
airglow U روشنایی که در هنگام غروب به علت تابش افتاب به جوزمین پدید می اید
as U مانند
plumelike U پر مانند
analogue U مانند
analogues U مانند
aquiform U اب مانند
near U مانند
nearest U مانند
reedier U نی مانند
reediest U نی مانند
reedy U نی مانند
filiform U نخ مانند
string U نخ مانند
nearer U مانند
neared U مانند
near- U مانند
similar U مانند
fulidal U اب مانند
impish U جن مانند
foggiest U مانند مه
simulant U مانند
mammilliform U مانند
floriform U گل مانند
analogous U مانند
liplike U لب مانند
inimitable U بی مانند
goatish U بز مانند
uniquely U بی مانند
unique U بی مانند
similiar U مانند
fluty U نی مانند
arundinaceous U نی مانند
unequaled U بی مانند
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
3as red as a rose
1معنی کلمه outliner در مکانیک خودرو (اتوبوس)
1wildlike
0coopling
0نحوه کار با نرم افزار waze
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com